اشک رازیستلبخند رازیستعشق رازیستاشک آن شب لبخند عشقم بودقصه نیستم که بگویینغمه نیستم که بخوانیصدا نیستم که بشنوییا چیزی چنان که ببینییا چیزی چنان که بدانی…من درد مشترکممرا فریاد کن " احمد شاملو " رباعی " هستم " خیام غزل " رندان تشنه لب " حافظ حدیث "۳ عمل " امام علی علیه السلام نیستم ,چنان ,شاملو ,درد ,چیزی ,احمد ,نیستم که ,چنان که ,چیزی چنان ,فریاد کن ,کن احمد
درباره این سایت